سفر نامه جنوب 1
27 اسفند 1393 فرصتی پیش آمد و با کاروان راهیان نور عازم مناطق جنگی جنوب شدیم .سفر خیلی خوبی بود همراه با تجربیات جدید و اتفاقات خیلی خوب هم برای ما و هم برای بچه ها .محمد امین تو این سفر خیلی بهش خوش گذشت هم از این لحاظ که با اتوبوس سفر می کردیم و هم از این لحاظ که دوستان خوبی مثل رضا و محمد جواد تو اتوبوس باهاش همراه بودند و دو تا از دوستان خوبی که قبلا باهاشون آشنا بود هم تواین سفر با مابودند.(مهدی و مصطفی) در ضمن ما راننده گلی هم داشتیم که خیلی چیزها تو این سفر ازش یاد گرفتیم چیزهایی مثل صفا و صمیمیت، احترام به دیگران و خوش قلب بودن ، سعه صدر و ... که ایشون تمام ساعاتی که در اتوبوس بودیم رو برای ما شیرین و لذت بخش کرده بود مخصوصا با سرگرمیهایی که برای بچه های اتوبوس فراهم میکرد.خدا همیشه حفظش کنه
و اما عکسها
اینجا منطقه عملیاتی فتح المبین هستش اولین منطقه عملیاتی که رفتیم
اینجا خرمشهر هست و شب قبل تو پادگان شهید باکری پشه ها حسابی خدمت گل پسرمون رسیدند
در خرمشهر بعد از ناهار رفتیم تا از موزه جنگ بازدید کنیم محمد امین در یک چشم بر هم زدن از جلوی چشمان ما ناپدید شد بابایی رفت تا پیداش کنه و بعد از نیم ساعت بالاخره یافتیمش و این عکس را بعد از اون ماجرا انداخته خیلی مظلومانه
پادگان شهید باکری محل استقرارمون همراه آبجی ثنا
اروند کنار و محل عملیات والفجر 8