محمد امین گل پسر مامان و بابا

پنج شنبه با گل پسرم آبجی ثنا رو بردیم کلاس بدمینتون .تا تموم شدن کلاس آبجی جون رفتیم پارک. گل پسرمون هم طبق معمول یک پیشی پیدا کرد و بدو که بدو دنبال گربه.... گربه دیگه خسته شده ولی محمدامین همچنان سرحال و آماده..... بقیه عکسها رو در ادامه مطلب ببینید.....       پیشی خسته شدی خوب حالا بیا یه عکس دو تایی بندازیم....... ورزش هم کردیم........   وای چقدر سخته......... ...

ایندفعه که بابایی محمد امین رو برده بود استخر یادش رفته بود کمر بندی که ابداع خودش هست رو به کمر گل پسرمون ببنده ، بعد از یک ساعت که محمد امین تو قسمت عمیق استخر بدون کمر بند شنا میکرده تازه یاد بابایی افتاده بود که ای داد کمر بند رو نبسته ولی گل پسر ورزشکار ما در حال شنا کردن اونهم بدون کمر بند بود!!!!! آفرین به گل پسرمون و صد البته آفرین به مربی پرتلاش، بابایی، هورااااااااااااااااا      ...

گل پسرمون دیروز هوای استخر رفتن به سرش زده بود مثل اینکه عادت کرده یکروز در میان بره استخر . دیروز هم که بابایی مریض شده بود، نتونست گل پسرو ببره استخر ، محمد امین هم کلاه شنا رو گذاشت و عینک شنا رو زد و اومد، هی فیگور می گرفت تا ازش عکس بگیرم. ...

گل پسرمون چند جلسه ای هست که با بابایی به استخر میره . بابایی بهش آموزش شنا  میده تا یک شناگر ماهر بشه .گل پسرمون پیشرفت های خوبی داشته می تونه رو آب با حرکت دادن پاهاش خودش رو نگه داره البته با کمربندی که ابداع بابایی بوده ، به تنهایی تو آب شیرجه میزنه  و کلی کارهای دیگه... خیلی از استخر رفتن خوشش میاد و تقریبا یک روز در میان میره استخر.  دستت درد نکنه باباجونم موفق باشی محمد امین عزیزم ...